اقتصاد ایران در دوران نفت 100 دلاری

بازم سلام ... خدا رو شکر که بازم سعادت پیدا کردم پستی بنویسم  عزیزای گل شرمنده از این که دیر به دیر میام    

   امروز می خوام مطلبی بنویسم که با هم تاثیر برخی از اقدامات دولت رو بر روی اقتصادی که امروز دچارش هستیم ، بررسی کنیم. گرچه اعضای دولت با سفسته و فرافکنی هیچ گاه چنین مطالبی رو قبول نمی کنند اما یاد آوری این رویداد ها می تونه در پیدا کردن دیدی روشن نسبت به مسائل روز به ما کمک کنه .  

   دوستان همونطور که توی اخبار شنیدید قیمت نفت به زیر ۱۰۰ دلار اومد یعنی پایان دوران رویا پردازی جناب رئیس جمهور . حتما می دونید طرح جراحی اقتصاد کشور یا همون طرح تحول اقتصادی آقای احمدی نژاد، بر پایه ی قیمت نفت ۱۲۰ دلار و حداقل کف قیمتی ۱۰۰ دلار طرح ریزی شده بود یعی آقای رئیس جمهور پیش بینی کرده بودند که نفت دیگه پایین تر از ۱۰۰ دلار نمیاد!!  

با این اوصاف سرنوشت طرح تحول اقتصادی چی میشه یا به زبون خودمون رئیس جمهور کوتاه میاد یا نه ؟!؟ رو نمی دونیم ولی اینو میدونیم که مرغ این دولت یه پا داره ! 

همه احتمالا یادتون هست که در دوران ریاست خاتمی و رفسنجانی نفت ۷ تا ۱۰ دلار بود ولی پروژه های زیاد اقتصادی و زیر بنایی شکل گرفت حتی مقدار زیادی از بدهی های ایران ناشی از وام هایی که در دوران جنگ و سازندگی گرفته شده بود _و آمار و ارقام اون هست_ در دوران اصلاحات باز پرداخت شد و مملکت با یک صندوق ذخیره ارزی حاوی مازاد درآمد نفت به دولت خدمت گذار تحویل شد ... 

اما ... با شروع دولت نهم قیمت نفت هم شروع به رشد کرد تا جایی که این قیمت به قیمت های افسانه ای بالای ۱۰۰ دلار رسید قیمت هایی که حتی برای آقای کروبی که قصد داشت به هر ایرانی ماهانه ۵۰ هزار تومن بده، قابل تصور نبود!!.  

حالا این افزایش قیمت که مسلما باید باعث افزایش رفاه ما می شد ، چرا باعث افزایش فقر و تورم شد ؟  

   یکی از اصلی ترین دلایل در افزایش تورم افزایش نقدینگی است . کاری که دولت محترم و کاردان کرد. دولت با روی کار آمدن با شعار حمایت از اقشار آسیب پذیز ! شروع به پرداخت وام های مختلف مسکن، اشتغال زا، کارگاههای زود بازده، خرید وسایل منزل و ... به مردم از همین منابع نفتی کرد (که بیشتر به کاری تبلیغی_ مانند سایر کارهای دولت_ می نمود ) . این افزایش نقدینگی دلیل اصلی تورم بود، به علاوه چاپ اسکناس بدون پشتوانه که بعد ها رئیس جمهور اعلام کردند بانک مرکزی (که از توابع دولت است) بدون اجازه دست به چاپ اسکناس زده !!! و عوامل دیگر که در این افزایش تورم نقش داشت ... 

   یکی دیگر از اقدامات دولت تغییر مداوم مدیران دستگاهها بود که اجازه برنامه ریزی برای استفاده از این فرصت طلایی و اجرای طرح های زیر ساختی رو نمی داد. 

   حتما همه به طور مکرر از اخبار می شنیدید که دولت برای اجرای فلان پروژه یا برای واردات فلان جنس از مجلس در خواست برداشت از صندوق ذخیره ارزی رو کرده و مجلس با اکثریت اصولگرا بدون هیچ بررسی کارشناسی و توجه به عواقب اون این اجازه رو به دولت می داد. این در حالیه که دیگر کشور های تولید کننده نفت حتالمقدور از صندوق ذخیره مازاد درآمد نفتی خود حتی برای سرمایه گذاری در کشور خود استفاده نمی کنند و این سرمایه گذاری رو در کشوری ثانی انجام می دهند تا بدون ایجاد تورم در کشور خود به تولید ارزش افزوده برای کشور خود بپردازند ... 

   دیگر اقدام دولت برای استفاده از این درآمد سرشار واردات بی رویه بود به صورتی که حجم واردات ایران از 22 میلیارد و 300 میلیون دلار در سال 1381 به بیش از 48 میلیارد دلار در سال 1386 رسید. این در حالی است که طبق گزارش گمرک واردات ایران فقط در شش ماه ی اول امسال به بیش از 30 میلیارد دلار رسیده. حالا این واردات بی رویه اقلام مختلف کالا چه ضرری به تولید کننده های داخلی زد به کنار ولی حالا با کاهش این در آمد نفتی این وابستگی چطور می تونه جبران بشه خدا میدونه!!

   ضمن اینکه همه ی دستگاههای دولتی به بودجه های انبساطی عادت کردند و کسری بودجه سنگینی در مخارج دولتی محتمله. 

اینها گوشه ای از اقدامات دولت در حوضه ی اقتصاد و تاثیر اون بر روی اقتصاد بود ولی اگر بخواهیم به طور کامل به بررسی عوامل موثر بر وضعیت اقتصادی امروز بپردازیم، باید به تصمیمات سیاسی داخلی و خارجی دولت، ساخت و ساز های عمرانی غیر زیر ساختی که گرچه لازم ولی باعث دامن زدن به تورم بوده، تحریمهای ناشی از مسئله هسته ای، جنگ ها، تحولات جهانی  و مواردی از این دست اشاره کنیم. 

 در پایان آرزوی توفیقات الهی و نزول معجزات حق تعالی را برای مدیران کشور داریم که باید با این اوصاف کشور رو با یک صندوق ذخیره ارزی ضعیف، قیمت کاهش یافته ی نفت، تورم و نوعی رکود که برای مقابله با آن ایجاد شده، کسری بودجه و دیگر بحران ها اداره کنند!!!


*پ ن 1: این مقاله گرچه پر ایراد ولی با هدف آشنایی با برخی دلایل مشکلات اقتصادی امروز تهیه شد و قصد تخریب هیچ گروه یا فردی را ندارد که امیدوارم مورد استفاده ی شما عزیزان قزرار گرفته باشه.  

*پ ن 2: استفاده از این مطلب با ذکر عنوان و منبع بلامانع است.

تست شخصیت سنجی

سلام به همه دوستای گل خودم ... این روزا خیلی سرم شلوغه وقت نمیکنم سرمو اتو بکشم!  ببخشید اگه دیر سر میزنم یا دیر آپ میکنم ... ایشالا جبران کنم   

این هفته موضوع نداشتم آپ کنم یعنی وقت نداشتم موضوع پیدا کنم تا اینکه در پی مکاشفات در وبلاگ دوستان  یه تست پیدا کردم  گرچه هفت هشت تا نتیجه تست رو که خوندم همش نقاط مشترک یا تضادی داشت با خودم ولی کلا برای سرگرمی بد نیست

اینم نتیجه تست شخصیت سنجی من ... این تست رو توی وبلاگ تلخون دیدم.  لینک مستقیم  تست  رو هم میذارم . آخه می دونید این روزها همه تست شخصیت سنجی میزنن شما چطور!؟؟ 

---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

نابغه

(تاثیر پذیر، درون گرا، آرمان گرا، متفکر)

تو یک تیپ "نابغه" هستی. تو می توانی ساکت و کم حرف باشی( می توانم باشم یا نباشم! ) اما پشت ماسک خاموش و کم حرف تو، یک ذهن فعّال وجود دارد که به تو اجازه می دهد که همه موقعیّتها را تجزیه و تحلیل کنی (همین باعث میشه عصابم خورد بشه! ولی خوشم میاد!!) و در پایان، راه حل های خلّاقانه و دور از ذهنی را انتخاب کنی! مردم عادی این تحلیلهای ذهنی تو را نمی فهمند و فکر می کنند که پنهانی مشغول دوز و کلک چیدن هستی! (مردم عادی چقدر بدن !؟!)

به هر حال، سلیقه و اصالت، نقاط قوّت تو هستند و مردم وقتی که تو را بشناسند، به قضاوتها و تصمیماتت احترام می گذارند (معمولا حرف آخرو من میزنم تو همچین جمع هایی!). و اگر یاد بگیری که فقط یک کم خوش برخورد تر باشی (نمیشه! اگه حال نکنم با کسی نمیتونم!!)، می توانی رهبر بسیار خوبی باشی. تو مطمئنّاً چنین تصوّری را در همه ایجاد می کنی. فقط مطمئن شو که همه نقشه ها و دسیسه هایی که پشت پرده مشغول کار کردن روی آنها هستی، بی خطر باشند (حساب ریسکشو دارم! تا چی پیش بیاد )!


پ ن : من که با شما تعارف ندارم هرچی توضیح بود تو همون تست گفتم !!! پس بدون شرح ! 

من می خندم ولی ...

من آدم شادیم ؟؟؟ 

من به جرز دیوار می خندم، به آدمایی که دم در مغازه نشستن و خیابونو میپان میخندم . به اونایی که زل میزنن بهم می خندم ، به اونایی که تا اتوبوس میاد میدون و از من جلو میزنن و من هم آخرین نفر سوار میشم، میخندم.

 من به فال اعتقاد ندارم به کسایی که هر جا فال میبنن پاشون شل میشه و می خوننش و میگن وای چقدر راس میگه میخندم . به خواب اعتقادی ندارم هر کاری میکنم نمیتونم جلوی خودمو بگیرم، به کسایی که با آب و تاب خوابشونو تعریف می کنن می خندم.

من به کلاس دانشگاه ، به استاد که فقط فکر فروش کتابشه میخندم. به درسای مزخرفی که به خوردم میدن می خندم . به کسایی که توی سلف از صف رد میشن می خندم . به دخترا و پسرایی که فکرشون فقط شماره دادن و گرفتن و آخرش تیغ زدن طرفه می خندم.  

من به ترس میخندم . به نظرم خدا هیچ چیزی بهتر از مرگ قرار نداده. پس هیچ چیز ترسناکی توی این دنیا نیست. به فرار از مشکلات میخندم ... به نظرم هیچ چیز شیرین تر از تجربه یی که از مشکلات بدست میاد نیست. به ضعف به ترس به فرار ... به خود کشی، می خندم.

 من از احساسات متنفرم، فکر می کنم موفق ترین موجود روی زمین سنگه!  به احساساتم می خندم . به عشق میخندم چون فکر می کنم عشق جدا از فکر اصلا وجود نداره. از قید و بند متنفرم، نه خودمو به کسی و چیزی وابسته میکنم نه از وابسته بودن کسی به خودم استقبال می کنم ، به وابستگی هم می خندم . 

من به اینکه دو تا آدم حتی برای ده دقیقه نمی تونن توی مترو کنار هم وایسن می خندم . به فقر مردم نگاه می کنم، بدبختی جامعه رو که هرچی سرش میاد از فقر فرهنگیه می بینم. به کج روی ها به تصمیمات غلط نگاه می کنم. تجاوز و خود فروشی رو می بینم ولی به اینکه کاری از دستم بر نمیاد ... می خندم. ووو ...

من که اینقدر سوژه برای خنده دارم ... چرا همیشه اینقدر غمگینم ؟؟؟ 

بی یاد بچگی ۲

"پرداخت وام ۱۰۰ میلیونی  به نمایندگان (مجلس) حتی با منطقی ترین استدلال قابل دفاع نیست " 

روح الله حسینیان نماینده تهران در مجلس در این باره گفت : "مردمی که محتاج یک صدم از این مبلغ هستند یا برای وام دو میلیون تومانی به ده ها واسطه پناه میبرند، هیچ توجیهی برای آنها قابل پذیرش نیست ، حتی با منطقی ترین استدلال " ... روزنامه ایران مورخ 22 مهر 1387 

خوب خبر کاملا گویا است و هیچ توضیحی نمی خواد. البته ما منکر حق مسئولان کشور بر گردن مردم نیستیم ، چنانچه تمام آنچه ملت امروز دارد یا "ندارد" مرهون زحمات همین مسئولان است و به همین خاطر باید به عنوان ولی الرعایا از تمام مزایا برخوردار باشند ... فقط جان خودم انتخابات بعدی هر بنر تبلیغاتی ببینم که روش نوشته هدف ما خدمت است را اول کنده ، بعد پاره و با سهمیه شخصی نفتم آتیش میزنم ... 

حالا برسیم به بی یاد بچگی که با این خبر هم بی ارتباط نیست ... 

 -----------------------------------------------------------------------------

 بی یاد بچگی 2

یه توپ دارم قلقلیه 

  سرخ و سفید و آبیه  

میزنم زمین هوا میره 

 تا سقف خونمون میره  

ما این خونه رو نداشتیم   

 کنار پارک میشستیم   

دولت بهمون وام نداد 

جا و مکانی نداد

بابام از همه پول گرفت

یه خونه خوشگل گرفت  

 طلب کار به بابام جایزه داد 

یه لیوان آب خنک داد   


پ ن :اول بگم که  از همه دوستای گلم به خاطر کامنتای قشنگشون ممنونم  اینقدر حال دادید که نگو ،،، مرسسییی 

دو تا از دوستان عزیز به من کمک کردن و توی کامنتا دو تا بی یاد بچگی خیلی قشنگ نوشتن که منم میذارمشون اینجا تا شما هم بخونیدشون: 

  

+ بی یاد بچگی اول از دوست خوبم عسل 

عمو زنجیر باف!
بله؟
زنجیر منو بافتی؟
بله!
دور گردنم انداختی؟
بله!
محمود اومده!
چی چی آورده؟
سهام عدالت!
با صدای چی؟
عر عر عر عر.... 

  

+ بی یاد بچگی دوم از دوست خوبم شب زده 

اتل متل جدائی  

عروسکم کجایی؟  

گاو حسن پریشون  

یه دل دارم پر از خون  

عشقم رفته هندستون 

 خونم شده قبرستون  

یه عشق دیگه بردار  

یه دنیا غصه بردار  

اسمشو بذار بچگی 

 تا آخر زندگی  

آچین و واچین تموم شد  

عمر منم حروم شد !!

بی یاد بچگی

بچه که بودیم موقع بازی با بقیه بچه ها شعرای قشنگی میخوندیم، عمو زنجیر باف، تاپ تاپ خمیر  و ... ولی حالا فکر کنم چون زمانه عوض شده شعر بچه هایی هم که حالا بزرگ شدن عوض شده باشه ... تو پست های بی یاد بچگی انشاالله می خوام همون شعرا رو با یخورده تغییر بنویسم تا هم یاد اون زمانهای خوش بیفتیم و هم خیلی از این زمان دور نشیم ! 


رفتم به باغ پسته  

پسته نداشت ، درختاشو وزارت راه شکسته 

دیدم حاج قلی بک نشسته 

گفتم حاج قلی بک قریچی! ، این سوزن یا قیچی؟ 

گفت فرق نداره ، چینیه!  سوزن باشه یا قیچی  

تاپ تاپ خمیر  

شیشه بی پنیر 

حالا دست کی بالا ؟