تجربه

هر تجربه ای ارزشمنده، حتی شکست. 

 

ولی هر موقعیتی ارزش تجربه کردن رو نداره، بهتره از زندگی دیگران عبرت بگیریم!  

 

اما با عبرت گرفتن از زندگی دیگران به اندازه عمری که اونها خرج اون تجربه کردن، پیر میشیم. 

 

پس اگه میخواهیم جوون بمونیم و جوونی کنیم، باید تجربه کنیم.

 

اصلا از قدیم گفتن آدم باید خودش سرش به سنگ بخوره تا بفهمه.  

 

پس تجربه کن و ...

 

اگه سرت به سنگ خورد به ارزشی که برات داره فکر کن.

کنکور روز دانشجو

 بخشنامه: به مناسبت روز دانشجو کنکوری در سطح خیلی زیاد برگزار می شود که از بین برگزیدگان به قید قرعه جوایزی نفیس از قبیل "ژتون غذای روزی که جوجه کباب می دهند" ، "شماره شخصی مدیر گروه زمان انتخاب واحد" ، "یکساعت حضور رایگان در دایره امتحانات بعد از پایان ترم" ، "یک ترم مشروطی بیشتر" ، "رمز ورود به دیتا سنتر دانشگاه با مشخصات تمام دانشجویان!" و جوایز بسیار ارزشمند دیگر تعلق می گیرد.

 

   درتقویم ما، روز دانشجو، چه تاریخی است؟ 

1- 16 آذر

2-عید فطر 

3- چهارشنبه سوری 

4- حالا چرا روز، نمیشه شب باشه !   

    روز دانشجو، چه روزی بود؟  

1 روز خلقت آدم.

2- روزی که آدم و حوا رو از بهشت بیرون کردند.

3- روزی که قابیل هابیل رو کشت. 

4- روز 16 آذر 1332  

   در این روز دانشجویان .... . 

1- در برابر شاه و نماینده آمریکا شعار مرگ بر دیکتاتور دادند.

2- در برابر شاه شعار مرگ بر دیکتاتور دادند.

3- شعار مرگ بر دیکتاتور دادند.

4-  .... دادند.

 

   دلیل نام گذاری این روز بنام "دانشجو" چیست؟ 

1- چون در این روز، چنتا دانشجو رو شهید کردند. 

2- چون روز دیگه ای خالی نبود. 

3- مگه کسی گفت چرا 13 آبان روز دانش آموزه؟

4- به تو چه؟   

   ما بعنوان دانشجو در این روز چه کارهایی باید انجام دهیم؟

1- شعار مرگ بر دیکتاتور بدهیم. 

2- شعار مرگ بر آمریکا بدهیم. 

3- هر شعاری دادند، ما هم بدهیم. 

4- شعار چیه بابا سلف امروز ماست میده!   

 

   هر سال به مناسبت روز دانشجو چه برنامه هایی اجرا می شود؟ 

1- رئیس جمهور در دانشگاه سخنرانی می کند. 

2- چند نفر گم می شوند.  

3- سرود خوانده می شود. 

4- هرچی بود تموم شد، امسال دیگه خبری نیست.

 

   به نظر شما چرا امسال مقام معظم رهبری به دانشگاه می روند و رئیس جمهور نمی روند؟ 

1-  چون رئیس جمهور به کشور دوست و برادر و همسایه  " آلتازونیا " سفر کردند.

2- آزموده را آزمودن، خطاست.

3- رئیس جمهور رفته گل بچینه. 

4- نه پس! می خوای من برم.

 

   نظر شما راجع به سرود "یار دبستانی من" چیست؟ 

1- آخ! یادش بخیر.

2- خیلی رمانتیکه! 

3- ما که نفهمیدیم کی اینو برای کی خونده. 

4- مثل مرغ می مونه! هم توی عضا سرش رو می برند هم توی عروسی.

دروغگوی حرفه ای: من نه منم !

نمی دونم از کجا و کی یاد گرفتم ، ولی می دونم که نباید خودم باشم! می دونم که نباید هیچوقت خود واقعیم رو نشون بدم. احساسات آدم همیشه باید سرکوب بشند و نباید کسی بفهمه چه حسی دارم. یعنی بهم یاد دادند که اگه از کسی بدم میاد مجبورم تحملش کنم!! باید یه لبخند سرد مثل لبخند جنازه ها ! روی صورتم باشه و فرد مورد نظر رو مثل یه دوست تحویلش بگیرم (البته من هیچوقت این کار رو نمی کنم!). یا دقیقا برعکس همین اگه از کسی خوشم میاد نباید بفهمه. یا از این بدتر اینه که اگه کسی رو دوست دارم نباید بهش بگم! 

اگه آدم شادیم نباید همش بخندم، زشته میگن دیوانه ای مگه! اگه غمگین هم باید پنهان کنم.  

اگه دوست ندارم با کسی رفت و آمد داشته باشم باید به عنوان دید و بازدید برم سراغشون در حالی که نمیتونم تحملشون کرد. 

یا اگه کسی کار اشتباهی کرد، مخصوصا اگه دوستم باشه درست نیست بهش بگم یا بر عکس اگه کسی کار خوب و درستی انجام داد به روی خودت نیار یا کم نیار پر رو میشه!

به نظرم تاریخ انقضای خیلی از رسوم یا بهتره بگم عادات ما گذشته وقتی همه جا پر از دورویی و نامردی و بی وجدانیه دیگه جایی برای این عادات نیست.

 

پ ن: در مکاشفات نگارنده این علم بوجود آمد که اینگونه عادات تنها مختص فرهنگ ما نیست!!! و در بلاد کفر هم رواج داشته اند(1991!). چنانچه در آهنگ The Unforgiven متالیکا، جیمز عزیز می فرماید : 

  What I've felt,what I've known
 Never shined through in what I've shown
 که تقریبا یعنی!: 

 آنچه که احساس کرده ام، آنچه که دانسته ام  

هیچوقت در آنچه که نشان داده ام ظاهر نشد!!!

دروغگوی حرفه ای: تعارف

توی فرهنگ و دین ما دروغ گفتن از مذموم ترین کارهاست ... همه خودشونو راستگو می دونن و دروغگو رو یه آدم ضعیف و بی اراده و بد و اخ و ...  

ولی یکی از ارکان فرهنگی ما بزرگترین دروغهای تاریخ رو هر روز توی کتاب رکوردهای گینس ثبت میکنه! و این فرهنگ ، تعارف کردنه. معمولا کسانی که زیاد تعارف می کنند رو آدمای مودب و با شخصیتی می دونیم و کسایی که تعارف نمی کنند و رک حرف می زنند رو آدمای بی ادب! در صورتی که این تعارفات مزخرف* ما رو ناخواسته مجبور میکنه دروغهایی بگیم که کم کم توی زندگیمون تبدیل به عادت میشه و ما رو تبدیل میکنه به دروغگوهای حرفه ای! کسایی که دروغ گفتن براشون مثل آب خوردنه. چند نمونشو می نویسم قضاوت با خودتون:  

ریالیتی: یه جنسی خریدم فروشنده هم تقریبا آشناس از اول که جنسای درب و داغونو واسم میاره همشم فکر اینه که بنجل ها رو با بالاترین قیمت بهم بندازه ... از یک قرون پولشم نمیگذره حتی به 20 درصدم راضی نیست و می خواد یه 50 درصدی سود بکشه روی جنسش.

تعارفیتی:فروشنده از اول تا جنس میاره میگه مغازه متعلق به خودتونه بعدم موقع حساب کردن که میشه شروع میکنه : آفا بفرمایید ، خواهش می کنم مهمون ما باشید ، نه جون بچم قابل نداره، تو رو خدا باشه ... دیگه آدمو کلافه میکنه و  میخوام بهش بگم بابا بگیر دیگه این پولو تو که ازش نمیگذری دیگه جلوی قاضی و ملق بازی! 

ریالیتی: توی مهمونی نشستم شیرنی میارن و تعارف می کنند، یه نگاه به شیرنیا میندازم و تو دلم میگم واو! چقدر دلم از این شیرینی ها میخواد.. هوس کردم یه چنتایی بخورم !  

تعارفیتی: خودمو جمع می کنم و می گم خیلی ممنون میل ندارم، شیرینی زیاد نمی خورم! 

ریالیتی: کلی کار دارم، دیرم شده بدو بدو دارم کارامو میکنم و تلفن زنگ میزنه ... کی پشت خطه ! بله رفیق گرمابه و گلستان قدیم که چند سالی ازش خبری نداشتم! بعد از یه عمری زنگ زده احوال پرسی کنه ، می پرسه بد موقع که مزاحم نشدم؟ می خوام بهش بگم ببخشید دوست عزیز الآن خیلی عجله دارم اگه می شه بعدا خودم بهت زنگ میزنم... 

تعارفیتی: بدون هیچ تاملی سریع میگم نه! چه بد موقعی تازه پیدات کردم! و بعدش یه یک ربعی باش حرف میزنم و هی به ساعت نگاه میکنم و اصلا نمی فهمم که اون بیچاره چی داره میگه فقط فکر کارامم که دیر شدن! 

ریالیتی: یکی میاد در خونه کار داره یا مثلا با ماشین میرسونتم. خسته ام و  توی خونه هم موقعیت پذیرایی از دوستمو ندارم. می خوام زود تر خداخافظی کنم و برم به کارم برسم یا استراحت کنم. 

تعارفیتی: الا و بلا که نه بفرمایید تو! جان شما ناراحت میشم. بفرمایید داخل چایی حاضره (اصلا تو خونه چایی نیست!) یه لقمه نون دور هم میخوریم. طرف که میدونه تعارفم شاه عبدالعظیمیه! ولی امان از اون موقع که تعارفم بگیره، بیا و درستش کن نه تو خونه چیزی هست نه به کارام میرسم نه به استراحت!

ریالیتی: اصلا چرا راه دور بریم، توی سلام احوال پرسی روزانه، یه دوست رو می بینم خوب بعد سلام دلم میخواد حالشو بپرسم، از کار و زندگیش، ببینم دنیا به کامش هست یا نه ولی ... 

تعارفیتی: تا بهم میرسیم شروع میکنم ، با توجه به اینکه در کدام منطقه شهری هستم ! در نقاط پایین شهر: داداش می خوامت ، خرتم!! چمنتم! ، پاتو بلند کن زیر پاتم ...   

در نقاط وسط شهر: آقا چاکرتم ، کوچیکتم ، سروری !! 

بالا شهر : عزیزم فدات شم ، دورت بگردم ، قربونت برم  

آخه یکی نیست بگه زشت نیست خودتو با خر طرف مقایسه میکنی؟! یا حاضری بری نوکر یارو بشی؟! یا قربونش بری؟!

به هر حال این حرفها رو روزانه زیاد می شنویم و نمونهاش هم خیلی زیاده ولی به نظرم دیگه معنی تعارف نمیدن و  بیشتر به دروغ گفتنهایی تبدیل شدن که قوی ترین دستگاهای دروغ سنجم نمیتونن تشخیصشون بدن چون خیلی با مهارت و خون سردی کامل بیان میشن! 


* مزخرف: آراسته شده با چیزهای فریبنده، سخن بیهوده و بی اصل و دروغ که مثل راست آراسته شده باشد._ فرهنگ عمید _

رزمایش در شهر

دیروز (پنجشنبه) داشتم بزرگراه اشرفی اصفهانی رو از آریا شهر با یک عدد ون به سمت پونک می رفتم که به یکدفعه دیدم صدای بوغ آژیر و گاز پر و پیمون کلی ماشین پلیس بلند شد، ملت که هاج و واج دور و برشون و نگاه می کردن و مونده بودن چه خبره که یکدفعه دیدیم حدود 100 دستگاه از انواع ماشین پلیس از لاین مقابل با سرعت دارن از میدون پونک میان پایین ...  

اول یک سری موتور رد شدند بعد نوبت به بنز های صدقه سری آلمان و بعدشم از هر نوع ماشینی که بگی یکیش رد شد ! صدای ممتد آژیر ماشین ها و زوزه ی اگزوزشون همه ی فضا رو پر کرده بود.

راننده گفت : امروز رزمایشه، از صبح خیابونا رو بستن که راه بیفتن تو خیابونا 

مسافر الف: این همه ماشین و آدم و راه میندازن توی خیابونا که چی!؟ 

مسافر ب: که مردومو بترسونن 

راننده: آقا مردم دیگه اینقدر بد بختی دارن که دیگه نمیترسن!!! 

مسافر ب: اتفاقا به خاطر همون! چون فشار روی مردم زیاده ممکنه یه وقت هوا بزنه به سرشون و بخوان کاری بکنن. از حالا باید بترسوننشون! 

مسافر جیم: دیگه کی به کاری کار داره! همه توی نون شبشون موندن.  

این جواب که از اون جوابای منحرف کننده ی بحث بود باعث شد دیگه کسی چیزی نگه!

من که یاد آزمایش موشکها و رزمایش های پشت سر هم این چند وقت افتاده بودم که به تحلیل رسانه های خارجی! نشان دادن قدرت ایران در برابر متجاوزین احتمالیه . 

 در همین اثنا نوبت رسیده بود به ون های گشت ارشاد که روی ماشین ها نوشته بودن : رزمایش، امنیت، آرامش ...