مدرسه

روز اول با ذوق و شوق با بابام رفتیم مدرسه! 

*توی حیاط لب آبخوری نشسته بودم و بچه ها رو نگاه میکرم که نمیذاشتن مادر و پدراشون برن و با خودم فکر می کردم که چه چیز مدرسه اینقدر وحشتناکه که اینجور چسبیدن به مادر و پدرشون! 

*زنگ رو زدن و با بابا خداحافظی کردم و رفتم سر کلاس. 

*همون روز یکی از بچه ها سر کلاس گندی زد که تا آخر سوژه خنده بود. طفلک از ترس اول شروع کرد گریه کردن و یکم گذشت دیگه انگار گریه کفایت نمی کرد شلوارشم خیس کرد! 

*یه روزم یادمه توی حیاط بازی میکردیم که از این جوجه انتظاماتا ،که داشتن یه کارت انتظامات براشون بس بود تا خدا رو بنده نباشن، اومد و یقمو گرفتو برد دم دفتر تا مدیر والا مقام تشریف آوردن و به خاطر بازی که حق طبیعی هر بچه ایه با ی شلنگ کف دستمان را نوازش دادن تا درس عبرتی شود برای دیگران! پس الان این اتفاقات چیز جدیدی نیست! واسه همینه که میگم همه چیمون به همه چیمون میخوره!! البته مادرم وقتی فهمید،رفت اداره آموزش و پرورش و پدر مدیر والامقام رو در آورد! 

*از اولم علاقه یی به فوتبال بازی کردن نداشتم، واسه همینم زنگ ورزش یه جایی گم و گور میشدم! 

*یادش بخیر 50 تومان از بابام می گرفتم، مادر بزرگم میگفت همیشه 20 تومنشو پس انداز کن، منم روزی دو سه تا رنگارنگ می خوردم 10 بیست تومنیم تهش میموند واسم  چه حالی میداد :D 

  

کاش اون روزا دوباره تکرار میشد، البته ایندفعه بدون آقای مدیر و بدون جوجه انتظامات !! 

 

پ.ن: چون شنبه رسما روز اول سال تحصیلیه!! خاطراتمو امروز نوشتم، نگید اول مهر 3 روز پیش بود!

چه زجری میکشد آنکس ک...

خیلی وقته دست و دلم به نوشتن نمیره، این وبلاگ رو زدم تا از چیزایی که برام مهمه توش بنویسم 

ولی چند وقتیه حرف و فکرم نوشتنی نیست!! دوتا مسئله است که روزمرگی های ننوشتنی این روزهام شدن. مسئله ی شخصی خودم که فعلا نمی تونم ازش بنویسم و مهمترین مسئله ای که چند ماهه تموم زندگیه خیلیامون شده!

دوست، آشنا و همون تعداد محدودی که من رو به عنوان نویسنده این وبلاگ می شناسن بارها از نوشتن منعم کردن!! 

میشه ننوشت؟ 

می شه دید و ننوشت؟ 

می شه ننوشت از چیزهایی که تمام شب و روزهاتو ازت گرفتن و جز افسردگی (نه نا امیدی) چیزی برات نذاشتن؟  

میشه ننوشت از امید هایی که پی در پی به نا امیدی تبدیل میشن؟ 

تا کی میشه بغضو فرو خورد ؟

کاش آخرین خلوتگاهمون رو ازمون نمی گرفتن!!!  

.

خداوندا تو میدانی که انسان بودن و ماندن در این دنیا چه دشوار است،

 چه زجری میکشد آنکس که انسان است و از احساس شرشار است...

 

پ.ن: به وبلاگ بعضی از دوستان سر می زنم و می بینم خیلی وقته ننوشتن! جان امواتتون یه چیزی بنویسید و ما رو از نگرانی در بیارید!

پ.ن2: شاید آخرش این بلاگو به وبلاگ شعر و جک و اس ام اس و عکس بازیگر و کلا از این چرت شعرا تبدیل کردم!!! نگید نگفتی!

گوهر فشانی با مشایی

 سوژه همیشگی دولت احمدی نژاد طی افاضات جدید خودشون در جلسه با اعضای سایت خبری حامی دولت (یاران خورشید)، مواردی رو فرمودند که با توجه اهمیت گفته های ایشون از تمامی خوانندگان محترم درخواست می شود که با مطالعه ی سخنان گهربار ایشون در مسابقه ی "گو هر فشانی با مشایی" شرکت کنند. باشد تا سخنان مشایی کتابی شود و در مقاطع مختلف تحصیلی در زنگ تفریح برای استفاده بهتر دانش آموزان از وقت در اختیارشان قرار گیرد.  

ضمنا به دو نفر از برنگان مسابقه یک هفته سفر به اراضی اشغالی و عشق و حال با مردم اسرائیل جایزه داده میشود!    

_رییس جمهور پیش قدم ترین و بلکه مهم ترین عنصر برای تغییر و تحول در نظام ایران براساس چارچوب های نظام جمهوری اسلامی و ولایت فقیه است. اگر احمدی نژاد در جامعه چهره خود را به عنوان تحول دهنده و تغییر دهنده از دست دهد ، کمتر از مدت زمان مذکور دوام خواهد داشت.  

+ آیا ممکن است احمدی نژاد چهره تحول دهنده و تغییر دهنده ی خود را از دست بدهد؟ 

1- خیر،با پیروزی 24 میلیونی دکتر، ملت هیچگاه چهره تغییر دهنده ایشان را فراموش نخواهد کرد.

2- بله، با فرا رسیدن فصل زمستان و احتمال اینکه آدمها هم به خواب خرگوشی بروند! 

3-بله، اما دوباره در انتخابات مجلس این چهره را باز خواهد یافت. 

4- این زاویه از چهره احمدی نژاد رو ندیده بودم!!! 

 

_دکتر احمدی نژاد وقتی گزارش دستگاه های مختلف را می خواند دروغ که نمی گوید بلکه دستگاه ها به ایشان گزارش داده است.  

+مفهوم این جمله کدام گزینه است؟ 

1- احمدی نژاد دروغ نمی گوید.

2- احمدی نژاد دروغ نمی گوید، اما دستگاهها دروغ میگویند.

3- احمدی نژاد و دستگاها دروغ نمی گویند، نن جون کروبی دروغ می گوید. 

4-  من دروغ می گم؟!  

 

_مشایی بیان داشت: اینکه یک سال قبل از انتخابات پروژه حذف احمدی نژاد دنبال می شود، به دلیل آن است که رقابت با احمدی نژاد شدنی نیست. در این صورت است که پروژه حذف احمدی نژاد دنبال می شود. 

+رقابت در چه رشته ای با احمدی نژاد شدنی نیست؟ 

1- رانندگی قطار بدون دنده عقب و ترمز 

2-  پرتاب هاله نور

3- چوب زنی با رکورد 8 ضربه در ثانیه 

4-  بسکتبال!

 

_همه سفرای کشورهای اروپایی برای شرکت در مراسم نتفیذ به وزارت خارجه پیغام می فرستند. آنها گفتند ما در تنفیذ شرکت می کنیم فقط خواهش می کنیم که آقای رییس جمهور که صحبت می کنند ملاحظه ما را نیز بکنند. 

+منظور از همه ی کشور های اروپایی در نظر آقای مشایی چه بوده؟ 

1- کشور های حوزه دریای هویج و توابع آن 

2-کشورهای هویجستان، نارنجستان، کشکستان و ... 

3- همون کشورهایی که از ایران الگوی مدیریتی میخوان

4- نه، 4 تا شو بگو! نه 2 تا شو بگو! 

  

_وی بیان داشت:سال قبل در این هنگام کسی رقیب آقای احمدی نژاد نبود.... در کشور یک احمدی نژاد هست ولاغیر. 

+"در کشور یک احمدی نژاد هست ولاغیر" اشاره به کدام نکته دارد؟ 

1- هیچکس مثل احمدی نژاد نیست. 

2- احمدی نژاد مثل هیچکس نیست. 

3- همه در کشور یا احمدی نژادن یا نیستند.

4-  در نتایج شمارش تعداد احمدی نژاد در کشور اشتباه شده!

 

_مشایی در ادامه با اشاره به دستاوردهای دولت به ویژه سفرهای استانی افزود: دولت آهنگ رشد حرکت بسیار خوبی داشته است نمونه اش همین سفر استانی است. سفر استانی خوب فهمیده نشده است.  

+با توجه به این گفته آقای مشایی چه کسانی سفر استانی را خوب نفهمیده اند؟ 

1- ملت 

2- دولت، ولی سعی می کنند در این دوره بفهمند. 

3- مجلس، چون اونا رو با خودشون نمی برند. 

4- خود مشایی.

 

_وی اظهار داشت: خودم فکر می کنم در تاریخ ایران قبل و بعد از انقلاب یک چنین دولتی، یک چنین رییس دولتی با این محبوبیت وجود ندارد که هم در کشور این همه انسجام را سازمان داده باشد، هم امید آفریده باشد و این همه احساس عزت ایجاد کرده باشد.  

+معنی "خودم فکر میکنم" در این جمله چیست؟ 

1- من رئیس دفتر رئیس جمهورم پس رئیس جمهورم همین فکرو می کنه. 

2- به تو ربطی نداره. 

3- مطابق با همان فکر "ما با مردم اسرائیل مشکلی نداریم" 

4- فکر، هان! 

 

_آقای احمدی نژاد ظرف یک سال، به مشهور ترین و محبوب ترین شخصیت سیاسی جهان اسلام قطعاً و بلکه دنیا تبدیل شد. 

+مظور آقای مشایی از محبوبیت کدام گزینه است؟ 

1- ترک سالن هنگام سخنرانی 

2- پرتاب میوه جات خیلی مانده من جمله گوجه 

3- نفرستادن دعوتنامه 

4- هوگو چاوز! 

  

_وی افزود: علت این است که ماجرای مدیریت یک جامعه و کشور یک ماجرای کاملاً پیچیده است.

مشایی ادامه داد: به دلایل فراوان که خارج از این بحث است اصلاح طلبان موفق نشدند در فرایند اداره امور جامعه توفیقاتی را در آن حد به دست بیاورند که بتوانند روند دولتهای گذشته را ادامه بدهند. 

+منظور آقای مشایی از "مدیریت جامعه" در گفته هاشون کدام گزینه است؟ 

1- در نظر داشتن تیم الف،ب،جیم و ... برای هیئت دولت و تعویض به موقع آنها متناسب با تفکرات مربی 

2- گشت ارشاد 

3- همان الگویی که همه دنبالشن 

4- هیچکدام ، منظوری نداشته بنده ی خدا!


درخت

توی تنهایی یک دشت بزرگ 

که مث غربت شب بی انتهاست 

یه درخت تن سیاه سر بلند 

آخرین درخت سبز سر پاست 

.  

.

دانه را می کارند،همچون بارقه ای در ذهن، جوانه میزند و با تنی ضعیف به خاک سخت و سرد میزند. خاکی که از جنس سالها فرسایش و  نبرد زمانه با تحجر است. و چه ضجری می کشد جوانه ای کوچک در نبرد با خاک ،اما امید رسیدن به آفتاب است که او را به ادامه جنگ وامیدارد. بالاخره برخاک غلبه می کند و سرافراز سر بر می آورد و آفتاب ،آن عشق ازلی، را می بیند. آفتابی که به همه یکسان میتابد و مصداق عدالت است. 

اما این قانون جنگل است که جوانه ی تازه سبز شده را به نزاع می طلبد. درختان سر به فلک کشیده که سالها جنگل را جولانگاه خود می بینند، جوانه ای دیگر را بر نمیتابند و نمی گذارند آفتاب به نهال جوان تازه سبز شده برسد. اما نهالی که امید آفتاب دارد و از ریشه ای به اعماق فکر تغذیه می کند از رشد باز نمی ایستد و قد می کشد و هر روز شاخ و برگش بیشتر می شود. کم کم سر به فلک میکشد و تنومندترین و بلند ترین درخت جنگل می شود. آنچنان پر هیبت میشمود که از تمام جنگل فقط این درخت پیداست. با هزاران هزار برگ سبز و امیدوار که سر به آسمان امید می سایند و امیدوار دیدن عدالتند. اما باز روزگار اینهمه امید و سبزی را بر نمی تابد و تبر دست می گیرد تا به جرم مقاومت در برابر جبر جنگل، درخت را بیاندازد. 

برای انداختن درخت شاخ و برگ آن را می زند، غافل از اینکه با اینکار ریشه های درخت قویتر و  عمیق تر می شود و با هر ضربه دانه های این درخت سرسخت پراکنده تر میشود و درخت های بیشتری از آن خواهد روببد

.  

.

 تو بزن تبر بزن 

انقلاب رنگین کفشدوزکها!

خبرگزاری سوشیانس به نقل از توهم نیوز: گزارشها حاکی از یک جنبش براندازانه در آمریکا است. با توجه به سیاستهای غلط آمریکا، انبوهی از ساکنین این کشور به تظاهرات در گوشه و کنار این کشور پرداختند.  

 

تظاهرات کفشدوزکها

 

بنا بر گزارش خبرگزاری سوشیانس عده ای از کفشدوزکها در اعتراض به سیاستهای ضد محیط زیستی دولت آمریکا علیه دولت این کشور به تظاهرات پرداختند. باراک اوباما لحظاتی پیش این کفشدوزکها را مشتی خس و خاشاک خواند که در برابر اراده ملت آمریکا استاده اند.

حمله به کفشدوزکها

 همانطور که ملاحظه میکنید این راهپیمایی که در سکوت کفشدوزکها و بدون آسیب رسانی به اموال آدمها برگزار میشد، مورد هجوم آدمها قرار گرفت و از طرف آنها به خشونت کشیده شد.  

 

آگاهان با توجه به قرمز و سیاه بودن کفشدوزکها از احتمال حرکتی براندازانه موسوم به انقلاب رنگین در آمریکا خبر دادند و با توجه به پوشش خبری مستقیم و پیاپی بنگاه خبرپراکنی دولتی انگلیس (BBC) از دست داشتن دولت انگلیس در این حرکت پرده برداشنتد!


پ.ن : تمام سایتهای آپلود عکس ف.ی.ل.ت.ر شده و پدرمان در اومد تا یک عکس آپ کنیم!